مرد همسرکش در جلسه دادگاه: مستحق مرگ هستم، فقط حلالم کنید
«از اولیایدم درخواست بخشش ندارم و فقط میخواهم مرا حلال کنند. مرتکب قتل شدم و مستحق مرگ هستم.» این دفاعیات مردی است که همسرش را با نخ بادکنک جشن تولد فرزندشان به قتل رساند. این مرد در دادگاه کیفری با درخواست قصاص فرزندان و مادرزنش روبهرو شد. در این پرونده سعید متهم است همسرش را شب جشن تولد یکی از فرزندانش به قتل رسانده است. این جنایت اردیبهشت ماه امسال رقم خورد و با گزارش ناپدید شدن زن جوان به نام لیلا تحقیقات جنایی آغاز شد. مأموران متوجه اختلاف و درگیری لیلا با شوهرش شده و به بازجویی از سعید پرداختند که سرانجام به قتل اعتراف کرد و گفت: من و لیلا مدتها بود اختلاف داشتیم. شب حادثه تولد یکی از فرزندانمان بود و چند بار با هم در مهمانی درگیر شدیم. بعد از جشن دعوا ادامه پیدا کرد و من با بند بادکنک خفهاش کردم. ابتدا جسد را زیر تخت بچهها مخفی کردم، اما برای اینکه بچهها آن را پیدا نکنند، شبانه به بیابانهای شرق تهران بردم و دفن کردم.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای محاکمه به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه دادگاه، مادر لیلا و دو فرزند او برای سعید درخواست قصاص کردند.
مرد همسرکش وقتی درجایگاه ایستاد، دردفاع از خود گفت: قبول دارم اشتباه بزرگی مرتکب شدم. از اولیایدم هم درخواست بخشش ندارم، فقط میخواهم مرا حلال کنند. مستحق مرگم و به آن راضی هستم. من معتاد به شیشه و شیره تریاک بودم و با اصرار لیلا مواد را ترک کردم.ارتباط من وهمسرم خوب بود.شب حادثه، تولد یکی از فرزندانم بود و من همراه یکی از بستگان همسرم به طبقه پایین رفتیم و شیشه کشیدیم. لیلا به آن طبقه آمد و با دیدن آن صحنه عصبانی شد و در را چنان بههم کوبید که پایپ ازدستم افتاد و شکست. بعد رفتن مهمانان باهم درگیر شدیم. عصبانی بودم و نخ بادکنک را دورگردن او گره زدم. لیلا گفت اگر مرد باشی خفه میکنی ومقاومت نکرد.وقتی به خودم آمدم نفس نمیکشید ومرده بود. این کار قابل بخشش نیست. دفاعی ندارم و شرمنده اولیایدم هستم.
پس از آخرین دفاعیات متهم قضات برای صدور حکم وارد شور شدند و مرد همسرکش را به قصاص محکوم کردند.
ادعای قاتل پسرعمو در دادگاه: مقتول به زنم تجاوز کرده بود
«شهاب به زنم تجاوز کرده بود ومستحق مرگ بود. باید اورا میکشتم و همین کار را کردم. حالاهم پشیمان نیستم.»این اظهارات دومین متهم به قتل است که در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد. او به اتهام قتل رقیب عشقی خود پای میز محاکمه ایستاد.یکسال پیش خبر درگیری و قتل در یک ساختمان نیمهکاره به مأموران پلیس تهران داده شد. وقتی پلیس در محل حاضر شد با جسد بیجان جوانی به نام شهاب روبهرو شد که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود. جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و تحقیقات در این خصوص آغاز شد. مأموران متوجه شدند شهاب یکسال قبل به ایران آمده بود و همراه برادرش زندگی میکرد. او از مدتی قبل در یک ساختمان نیمهکاره مشغول به کار شده بود. وقتی برادر شهاب مورد بازجویی قرار گرفت، پسرعمویش جمعه را متهم به قتل کردوگفت جمعه آمدنش به ایران راهم مخفی کرده بود.چند روز بعد جمعه خودش را به مأموران معرفی و به قتل اعتراف کرد. او گفت پسرعمویش را به خاطر یک دعوای ناموسی کشته است. پرونده با تکمیل تحقیقات برای محاکمه به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد وجمعه به اتهام قتل و دوستش بصیر بهعنوان معاون در قتل پای میز محاکمه قرار گرفتند. در ابتدای جلسه اولیایدم درخواست قصاص قاتل را مطرح کردند.سپس جمعه در جایگاه قرار گرفت و گفت: من وشهاب عاشق یک دختر بودیم که آن دختر به من جواب بله داد.چند وقت قبل متوجه تغییر رفتار همسرم شدم. مدام گوشی دستش بود و پیام میداد. موضوع را بررسی کردم ومتوجه ارتباطش با شهاب شدم. همسرم میگفت یک روز شهاب او را آزار داده و بعد از آن اخاذی ازهمسرم را شروع کرده بود. با شنیدن این حرف سراغ شهاب رفتم اما به ایران رفته بود. من هم راهی ایران شدم و او را کشتم. دوستم در این ماجرا فقط همراهم بود و نقشی در قتل نداشت.
سپس بصیر در جایگاه ایستاد و مدعی شد؛ از تصمیم جمعه برای قتل شهاب بیخبر بوده و فقط با او همراه شده بود.
پس از آخرین دفاعیات متهمان، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.